سیب
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره ای از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم![]()
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب الود به من کرد نگاه![]()
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز![]()
سالهاست که در گوش من ارام ارام
خش خش گام تو تکرارکنان
می دهد ازارام![]()
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت
+ نوشته شده در شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۱ ساعت 6:17 PM توسط hanieh
|